تمركز رمز موفقيت در يادگيري است. يادگيري هم مهمترين چيزي است كه در اين دنيا بايد اتمام دهيم. يادگيري فقط بهمعناي دانش اندوزي و دانش نيست؛ بلكه نوعي توانايي است كه به ما در فكر كردن بهتر و تصميمسازيهاي دقيقتر حيات كمك ميكند. احد از مجريان خبر باسابقه و موفق دنيا، دايان ديگر (Diane Sawyer) در پاسخ به اينكه رمز موفقيتش در گويندگي اخبار چيست، پذيرش بسيار جالبي ديتا است: «درسي كه من آموختهام اين است كه هيچچيز جاي توجه را نميگيرد».
ولي چطور ميتوان توجه و تمركز را افزايش داد؟ در اين متن از ۵ نكته مؤثر و كاربردي براي افزايش تمركز پردهبرداري ميشود.فرقي نميكند كه در مدرسه مشغول مطالعه هستيد و به تمركز نياز داريد يا در اداره شلوغتان كوشش ميكنيد متمركزتر عمل كنيد و كارهايتان را پيش ببريد. براي تمام كردن پروژههاي گوناگون يا افزايش دقت در يك جلسه و تقريبا هر جاي ديگري بايد تمركز كردن را ياد بگيريد.
رشد وتوسعه فردي را در اين وبلاگ بياموزيد!
۱. قانونِ «پنج لغايت بيشتر»
آدمهاي گيتي به دو دسته بخش ميشوند: كساني كه پيشه كردن در خلال سختي و خستگي را ياد گرفتهاند و كساني كه آرزو ميكنند كاش اين مهارت را داشتند. از اين به بعد با قانون «پنج الي بيشتر» به تمام خستگيها و وسوسههاي حين كار غلبه كنيد. اين قانون زياد ساده است: هرگاه خواستيد كه از متوسط كاري، آن را ترك كنيد و به عبارت بهتر، تمركزتان به هم خورد، به خودتان بگوييد كه پنج دقيقه ديگر از جايم بلند ميشوم يا پنج صفحه ساير ميخوانم و پس پيشه را ترك ميكنم يا پنج مسئله درسي ديگر را حل ميكنم و پس كار را تمام ميكنم.
دوندگان دقيقا در زماني جاني تازه ميگيرند و ميتوانند به دويدن پيوستگي بدهند كه باوجود اينكه بدنشان ظاهرا ساير كشش دويدن ندارد به شغل خويش پيوسته ميدهند و به اصطلاح عاميانه، كم نميآورند. شما هم در زماني كه ارادهتان شروع به بازيگوشي ميكند و در آستانه كمآوردن قرار ميگيرد بايد به گذرگاه پيوستگي بدهيد و نگذاريد تمركزتان مخدوش شود. زماني كه ذهنتان خسته شده است بكوشيد تمركزتان را حفظ كنيد. اين پيشه گذرگاه توسعۀ دامنه توجه (attention span) و ايجاد استقامت ذهني است؛ يعني اين شغل به شما كمك ميكند ذهنتان را حاضر نگه داريد و به كارتان ادامه دهيد.
۲. قانون «تمركز روي يك مسئله»
دقت كردهايد زماني كه غرق در افكار خود هستيم، گيج به عقيده ميرسيم؟ فكركردن بيش از مرز به چند موضوع همزمان مايه آشفتهشدن ميشود. براي رفع نگراني و گيجي بايد با مغز يك قرارداد بسته شود، قراردادي كه بي گمان از آن پيشباز ميكند. ايمان كنيد كه مغز در رشوهگرفتن و تلقين زياد چيرگي دارد. پس به او رشوه بدهيد. بهجاي اينكه در افكار و دلنگرانيهاي مختلف غوطهور شويد، به خودتان بگوييد كه در زماني خاص به سوژه موردنظر فكر ميكنم.
مثلا بهجاي اينكه در محل كار غرق در فكركردن در ارتباط با قرضها و پرداخت وامها شويد، به مغزتان بگوييد كه شب به اين جستار انديشه خواهيد كرد؛ در برابر با برنامه ريزي، زماني مشخص را به فكركردن درباره سخنراني خود براي مديرانتان و ارائه پروژه كاري وابستگي بدهيد. مثلا بگوييد كه از ساعت يك تا يك و سي دقيقه روي ارائۀ خود شغل ميكنيد تا بياني شيوا و اثرگذار داشته باشيد. به چند مسئله بهطور همزمان انديشه نكنيد.
اين شغل نتيجهاي جز اغتشاش به پيگيري نخواهد داشت.
اگر باز هم نتوانستيد از دست افكار انبوه و گوناگون خلاص شويد، آنها را روي يك قطعه كاغذ يادداشت كنيد و فكركردن به هريك را به زمان مناسبش حواله دهيد. با نوشتن دلمشغوليها ساير لازم نيست مدام به مغزتان خپگي بياوريد و در نگراني هميشگي به راز ببريد. با اين كار، شما يك فهرست نخستينگي بندي شده از كارهايتان داريد كه بهترتيب براي بررسي به هر شغل به آن مراجعه خواهيد كرد.
حتما بخوانيد: حفظ اعتماد بنفس به روش فوق حرفه اي ها
۳. قانون «مبارزه با بهتعويقانداختن كارها»
حسوحال تمركزكردن نداريد؟ كار يا پروژهتان را مدام به تعويق مياندازيد؟ عقب انداختن كارها مايه ميشود كه درگير فرايندي طولاني و فرسايشي شويد. مدتزماني طولاني درگير كاري خواهيد شد كه اگر تند تصميم به انجامش ميگرفتيد، زود تمام ميشد و تكليفش معلوم ميشد. هر بار كه خواستيد كاري را به تعويق بيندازيد با خود سه پرسش مهم و كليدي را مطرح كنيد:
آيا اجباري در سپريدن اين شغل هستي دارد؟آيا ميخواهم اين شغل را تمام كنم لغايت ساير فكرم را مشغول نكند؟آيا موكولكردن آن شغل به بعدا باعث ميشود كه انجامش سادهتر شود؟اين پرسشها باعث ميشود با خودتان روراست باشيد و يادتان بماند كه از مسئوليتهايتان گريزي نيست.
بهتعويقانداختن كارها فقط باعث ميشود پرماسيدن گناه اكثريت از انجامندادنشان به شما دست بدهد. واقعيت اين است كه اتمام مسئوليتها ضروري هستند، با عقبانداختن ناپديد نميشوند و از ميزان دشواريشان هم كاسته نميشود. پس بهتر است بهجاي برپايي احساسات بد درباره موكولكردن آنها به زماني ديگر، سريعتر دستبهكار شويد و تمركزتان را بالا ببريد لغايت كارها قبل بروند.
4. قانون «تمركز روي زواياي مشخص»
فرض نماييم مغز يك دوربين است و چشمهايمان لنز آن هستند. اغلب اوقات با صحنههاي متعددي روبهرو هستيم كه از دريچۀ لنز وارد اين دوربين ميشوند. اين صحنهها در نمايي وسيع وارد مغز ميشوند و ما ميتوانيم بهطور همزمان تمام عكس ها را وارد دوربينمان كنيم. مثلا دقت كردهايد كه هم ميتوانيم مشغول رانندگي باشيم و هم با دوستمان در صندلي بغلي گفتگو كنيم و ضمن اينكه حواسمان به جاده و ماشينهاي ديگر است به راديو هم گوش بدهيم؟
اما براي افزايش تمركز بايد ياد بگيريم كه گاهي اين زاويه وسيع را اندك كنيم. بايد بتوانيم روي زاويهاي مشخص از آنچه ميبينيم تمركز داشته باشيم. گاهي لازم است كه صددرصد حواسمان را معطوف به چيزي خاص كنيم. بعد بعضي وقتها بايد دستانمان را دور چشمها حلقه نماييم و زاويه ديد را اندك به چيزهاي مهمتري نماييم كه براي دركشان دربايستن به تمركز است.
درباره «سگ پاولوف» چيزي شنيدهايد؟ ماجراي شرطيشدن آن را ميدانيد؟ پاولوف يك فيزيولوژيست روسي بود كه فرايند شرطيسازي را روي سگها آزمايش ميكرد. او با بهصدادرآوردن يك زنگ، به سگ غذا ميداد. در واقع، بهشرط بهصدادرآمدن زنگ، به سگ غذا ديتا ميشد. اين روند براي سگ خو شده بود؛ بهطوريكه ساير ميدانست زماني كه زنگ به صدا درميآيد، خوراك در انتظار اوست و با شنيدن زنگ، آب دهن دهانش شروع به تراوش ميكرد.
براي افزايش تمركز روي موارد ويژه و كوچككردن زاويه ديدن با لنز چشمها هم بايد دستانتان را بعيد چشمها حلقه كنيد و در اثناء احتياج به تمركز روي يك سوژه خاص، گوشه ديد و وسعت موضوعات ذهنتان را محدود كنيد. هر بار كه دستانتان را روي چشمها حلقه كنيد تا زاويه ديدن را بهطور معنوي تفريق بدهيد، مغزتان از طريق شرطيشدن ياد ميگيرد كه زمان تمركز بيشتر فرا واصله است.
۵. قانون «نگاهكردن براي اولين يا واپسين بار»براي افزايش تمركز بايد به همهچيز طوري نگاه كنيد كه انگاشت اولين بار است كه آنها را ميبينيد يا پسينيان فرصتي است كه ميتوانيد به آنها دقت و توجه كنيد. دائم نخستين ديدار يا واپسين فرصت براي ديدار با دقت و پروا بيشتري به اتفاق است. مثلا زماني كه صبحها چشمتان را باز ميكنيد، چشم به همۀ محيط دقت زيادي دارد و همه اطلاعات را بهدقت گرفتن ميكند؛ انگاشت كه نخستين بار است كه به روي دنيا مفتوح ميشود. با اين پيشه تمركزتان اغلب خواهد شد.
با چنين دقت و توجهي، تمركزتان در ارتباط با جستار موردمشاهده افزايش پيدا ميكند. اگر هم با اين رويت به چيزها بنگريد كه تصور ديگر فرصتديدنِ دوباره وجود نخواهد داشت، باز هم دقتتان بيشتر ميشود. نگذاريد كه افكار متنوع و متعددْ حواستان را در لحظات حيات پرت كنند. گيجي ناشي از حضور قلبي در چند جا، تمركز را كاهش ميدهد.
مثلا زماني كه فرزندتان را در آغوش خود ميخوابانيد، نگراني درباره سفر فردايتان مايه ميشود كه از لحظه غافل شويد؛ درنتيجه، نميتوانيد آن عشقي را كه فرزندتان به شما منتقل ميكند، ريزبين و عميق احساس كنيد. پس حواستان را به كاري بدهيد كه در حال انجام آن هستيد و تماموكمال در پسنديدن لحظۀ حال قرار بگيريد. طوري به لحظۀ حال دقت كنيد كه تصور اولين بار است آن را تجربه ميكنيد يا گويي ساير تكرار نخواهد شد. پس بار ساير كه فكرتان به جايي ساير پرواز كرد، نگاهي به دورواطرافتان بيندازيد و بهخاطر چيزهايي كه اكنون داريد، شكرگزار باشيد و آنها را با همه هستي دريافتن كنيد.
نقل قول درباره تمركز از بزرگان
امو فيليپس (Emo Phillips)، استندآپكمدين آمريكايي: «من انديشه ميكردم مغز انسان جذابترين بخش بدن اوست، اما اكنون كه كه انديشه ميكنم به اين نتيجه ميرسم كه چه چيزي اين نكته را به من گفته است؟ [كارْ كار خود مغز است.
مغز براي خودش تبليغ ميكند؟ اين جمله اشاره به اهميت تمركز دارد].»لئوناردو داوينچي(Leonardo da Vinci)، نقاش ايتاليايي: «آهن در شرايط نامطلوب، زنگ ميزند، آب راكد خلوصش را از دست ميدهد و در برودت يخ ميزند، تمركز نداشتن و عملگرا نبودن هم شيره مغز را ميمكد و نابودش ميكند.»
خوزه ارتگا يي گاست (Jose Ortega y Gasset)، فيلسوف اسپانيايي: «به من بگو كه چه چيزي توجه داخل را جلب كرده است لغايت بگويم كيستي.»
روديارد كيپلينگ (Rudyard Kipling): «شايد نداشتن كفش و پوشاك برايم قابلتحمل باشد ولي از دست رفتن تمركز من را مختل ميكند.»
پائولو پانداستون (Paula Poundstone)، استندآپكمدين آمريكايي: «موضوع اين نيست كه نميخواهم به حرف ديگران گوش كنم. اتفاقا خيلي هم راغبم.
سوژه اين است كه نميتوانم حرفهايشان را بشنوم و تمركز كنم، چون خودم مدام مشغول حرفزدنم.»
- ۸۲ بازديد
- ۰ نظر